جدول جو
جدول جو

معنی وکیل باشی - جستجوی لغت در جدول جو

وکیل باشی
(وَ)
اصطلاح سابق نظام ایران که معادل آن اکنون گروهبان یکم است و سرگروهبان
لغت نامه دهخدا
وکیل باشی
گروهبان یکم نام سابق گروهبان یکم و (سرگروهبان)، توضیح گروهبان یکم درجه نظامی و سر گروهبان شغل وی است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حکیم باشی
تصویر حکیم باشی
رئیس طبیبان، عنوانی که در قدیم به طبیب معروف یا سردستۀ طبیبان اطلاق می شده
فرهنگ فارسی عمید
(حَ)
رئیس اطباء دربار شاهی یا امیری، خطاب و عنوانی که به لحاظ احترام بهر طبیبی میدادند.
- امثال:
حکیم باشی را دراز کنید، گویند برای امیری ترک که شکم درد داشت، طبیبی حاضر آوردند و اوتجویز حقنه کرد، امیر پرسید: حقنه چیست ؟ گفت: آلتی است با بنی باریک که بر دبر نهند و... امیر برآشفت وبخشم گفت: بر دبر چه کس ! حکیم که غضب امیر دید از ترس گفت: بر دبر من، و دستور بیاوردند و حکیم را حقنه کردند. قضا را درد شکم امیر به شد. سپس هر آنوقت که بیماری امیر عود میکرد، حکیم را خوابانیده و حقنه میکردند. مثل را در مورد ضعیفی که گناه هر کس را بدو بندند و وی را بجای گناهکار مجازات دهند، گویند
لغت نامه دهخدا
تصویری از حکیم باشی
تصویر حکیم باشی
رئیس طبیبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکیم باشی
تصویر حکیم باشی
پزشک، رییس پزشکان
فرهنگ فارسی معین